بازنشر: مقدمه ی علامه حسن زاده ی آملی بر کتاب عرف عرفان جهت تقدیم به حضرت رهبر عظیم الشان اسلام

بسم الله الرحمن الرحیم

الم تلک آیات الکتاب الحکیم هدی و رحمه للمحسنین

با سلام و دعای خالصانه، و ارائه ارادات بی پیرایه جاودانه به حضور باهرالنور رهبرعظیم الشان کشور بزرگ جمهوری اسلامی ایران حضرت آیت الله معظم،جناب خامنه‌ای کبیر (متع الله الاسلام و المسلمین بطول بقائه الشریف)، این اثر نمونه دوران را اعنی، رساله انسان در عرف عرفان را به پاس تجلیل و تکریم و ابراز شادمانگی از نزول اجلال آن یگانه دوران در دارالاسلام و الایمان شهر هزار سنگر آمل مازندران، از جانب خودم و از جانب همه شهروندان بزرگوار این بلدطیب و خطه شهرستان آمل بلکه از جانب همه فرزانگان گرامی و گرانقدر استان مازندران، به پیشگاه مبارک آن ولی به حق که مصداق بارز رساله است با کمال ابتهاج و انبساط تقدیم می‌دارم و عزت و شوکت روز افزون آن قائد اسوه زمان را همواره از حقیقه الحقائق خداوند سبحان مسئلت دارم.

یارب دعای خسته دلان مستجاب کن.

20/3/1377 حسن حسن زاده آملی

بزرگترین خیانت خاندان پهلوی به ایران

هر گاه سخن از ظلم او و پدر منحوسش می شود به بدکاره بودن، اجیر آمریکا بودن، خانواده ی فاسد، دزدی و... اشاره می شود و لذا مردم گمان می کنند که با مردنش ظلمش تمام شد 
هر چند دامنه ی افعال ظلم این افراد در زمینه های مذکور نیز باقی است اما بدترین ظلمی که از او در میان جامعه ی ایرانی باقی مانده و امام و آقا سالهاست در حال تلاش برای از بین بردن این ظلم هستند فرهنگ ما نمی توانیم است 
او و پدرش یک چیز را به این کشور تزریق کردند که از هر سمی بدتر بود و آن اینکه به مردم ما قبولاندند که نمی توانیم از تحقیر و ظلم و جلو گیری از شکوفایی استعداد ها و آقا بالا سر نامیدن غربی ها و مترقی جلوه دادن آنها  بگیرید تا پنهان کردن سابقه ی علمی مسلمانان در علوم گوناگون و پذیرش تام و تمام سبک زندگی و.... اینها تنها بخشی از کارهای این خاندان برای جا انداختن روحیه ی ما نمی توانیم است.
البته نیاز نیست به ذهن مشوششان فشاری بیاورند تا چنین طرح ها و چنین هدف هایی را برای خویش ترسیم کنند بلکه این افراد شیفته و خود باخته از عوارض لازمشان است که چنین کنند (اللهم نعوذ بک من هذه الصفات)
اصل تهاجم فرهنگی نیز در همین نهفته است بسیاری از مردمی که در اصطلاح ما لیبرال  گونه زندگی می کنند از روی عناد با دین سبک زندگی غربی را نپذیرفته اند بلکه یک نوع غلبه و توفق فرهنگی غرب نسبت به ایران را پذیرفته اند تذللی که ناشی از روحیه ی ما نمی توانیم است و لذا بدان تن داده اند اما از آن جا که دین خویش را برتر از دین مسیحیت می دانند دین خویش را تغییر نداده اند و از این آش چیزی در آمده است به نام مسلمان غرب زده